هروقت ناراحت میشدم که چرا کلمات نمیتوانند عادلانه مفهوم و معنای حقیقت را برسانند؛ در ذهنم
دادگاهی تشکیل میدادم و کلمات را محاکمه میکردم.بعضی کلمات به حبسابد محکوم میشدند و کارآیی خود را برای همیشه از دست میدادند ولی بعضیهایشان به دلیل نارسا بودن به کانون اصلاحتربیت فرستاده میشدند یا در نهایت عفو مشروط میگرفتند، در این بینبعضی دیگر که تقریبا بیگناه بودند خودشان را تبرئه میکردند و از دار دایرهالمعارف ذهنم قسر در میرفتند. یکی از آن کلمات فراری "ترس" بود. به چه کسی باید ترسو گفت؟این سوال را منتقدانه پرسیدم ولی در همان وهلهی اول کلمات شرمندهام کردند و مقتدرانه پیروز شدند. این بار ترس بود که با در آغوش گرفتن مترادفهایش شجاعانه پاسخ داد: شما خودتان آنقدر کلمات را بیارزش میکنید که این وسط صدها نفر قربانی ناآگاهی میشوند آنوقت به چه جراتی مداوم به ما انتقاد میکنید؟! لطفا احتیاط کنید.هیات دایره لغات عصبانی شد و در ادامه گفت: ترس را به چیزی میگویند که از روی حقارت شکل بگیرد و ما درواقع به یک آدم بزدل همان ترسو میگوییم.وقتی کسی باید حقیقتی را بگوید ولی آنرا انکار میکند، وقتی شخصی به کسی آسیب میزند تا خودش آسیب نبیند، وقتی فرد به جای انتقاد به بالا دستیها، زورش را سر کارمندان جزء خالی میکند، وقتی کسی فقط زورش به ضعیفان میرسد؛ ترسو بودنش هویدا میشود، هرچند این شخص بتواند خودش را گول بزند و پشت داد و فریادهایش پنهان بشود یا برچسب قلدر بودن را بر خود بگیرد و احساس بااُبهت بودن بکند، باز هم کسی که افراد کوچیکتر از خود را تحقیر میکند یک ترسو است و این هیچ دخلی به هیبت ترسناکش ندارد؛ اما در اینجا ترس معانی دیگری هم دارد تنگنای فاصله...
ادامه مطلبما را در سایت تنگنای فاصله دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : dartangnayefasele بازدید : 67 تاريخ : شنبه 17 دی 1401 ساعت: 14:41